ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

دروغگویی های مدعی در حضور !

عابدی
یکشنبه 13 تیر ماه سال 1389 ساعت 8:18 PM
سلام. گویی در نوشته جدید این جناب ۲۰۶، من را نیز مورد لطف و مرحمت قرار داده اند که فقط من باب تفریح هم که شده آن را نصب می کنم!

« ‌صحبت از نان و نمک و لزوم حفظ حرمت آن شد و پیش از آن « بی مرامی » و « بی معرفتی » آقای پورپیرار و یادم به جوانی کارشناس و خبره افتاد به نام آقای عابدی ، که سال ها بی منت و بی پول و حتی بی چشمداشت یک تشکر ساده ، جور سایت و وبلاگ و پشتیبانی های اینترنتی تالیفات و محصولات آقای پورپیرار را می کِشد و این اواخر تنها به خاطر یک ابراز وجود عقیدتیِ ساده و یک تشکیک در تز طوفان نوحِ آقای پورپیرار _ که به زودی مستقلاً آنرا به بحث خواهم نشست _ به استناد لن ترانی های موجود در بخش کامنت های شمارۀ 263 مجموعه یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ ، زیر رگبار گزنده گوئی های آقای پورپیرار قرار گرفت و مجبور شد چونان گالیله ، در دادگاه تفتیش عقائد آقای پورپیرار بنویسد : « استاد نمی دانم اگر به حضرت زرتشت (ع) یا قمر بنی هاشم سوگند یاد کنم که من واقعۀ طوفان نوح را در ترکیۀ کنونی می پذیرم ، آیا قبول خواهید کرد !؟ » و چنین ماجرائی بر عزیزی دیگر ( آقای اترش ) هم فقط به دلیل نوع اندیشیدنش رفته است!!! »

عده ای که از شهر خود کیلومترها تا همین دفتر کارنگ برای دیدار پورپیرار سینه خیز راه می رفتند حال نمی دانم چه کتابی؟؟؟! خوانده اند که این گونه با سواد مشرف شده اند و دیگران را ( شاگردان پورپیرار ) بی سواد می انگارند؟؟

برای من که آشکار است نویسنده گان این متون، راه شان را از همان اظهار نظر استاد در مورد انتخابات جدا کرده اند. حال آن که وبلاگ های زیادی در نشان دادن نیمه کاره گی تخت جمشید ترتیب دیده بودند!!! هنوز نمی دانند چه می کنند و چه بکنند ؟ و طرفدار چه هستند و چه نیستند ؟ اگر درد خماریشان بگذارد، شاید به قول خودشان بی طرفِ بی طرف تشریف دارند!!!

تشخیص نویسنده این متن که دوستانی فرموده اند روح آقای اتفاق از این متون بی خبر است، زیاد هم سخت نیست به چرتکه هم نیازی ندارد. حال علی تهرانی معروف باشد یا کس دیگر...

جز صدای جغد ها چیزی نمی آید به گوش
پاسخ:
آقای عابدی. کاش قصه های او شرح زندگانی من بود که به احوال یک قهرمان همه جانبه و کامل شبیه است.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد